ابوشدادلغتنامه دهخداابوشداد. [ اَ ش َدْ دا ] (اِخ ) ذماری عمانی . وی بزمان رسول صلوات اﷲ علیه بعمان بود و نامه ٔ پیامبرعلیه الصّلوة و السّلام را باهل عمان او روایت کند.
ابودادلغتنامه دهخداابوداد. [ اَ ] (اِخ ) یکی از نامهای گاوی که اهورامزدا آفرید و جرثومه ٔ همه خلق در او نهاد. این کلمه مصحف ایوداد است .
جابرلغتنامه دهخداجابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ راسبی . از بنی راسب است و ابوشداد از وی روایت کند. (الاستیعاب ج 1 ص 85). و رجوع به الاصابة شود.
ابودادلغتنامه دهخداابوداد. [ اَ ] (اِخ ) یکی از نامهای گاوی که اهورامزدا آفرید و جرثومه ٔ همه خلق در او نهاد. این کلمه مصحف ایوداد است .
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) زکی ابوشادی . مولد او بمصر سنه ٔ 1309 هَ . ق . بود. او راست : قطرة من یراع فی الادب و الاجتماع . و او را مؤلفات دیگر است . (معجم المطبو