ابوساعدلغتنامه دهخداابوساعد. [ اَ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد حنفی ، ملقب به عمادالاسلام . او راست : کتاب الاعتقاد. وفات وی به سال 432 هَ . ق . بوده است .
ابوسعدلغتنامه دهخداابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) ادریسی . رجوع به محمد ادریسی شود و بعضی کنیت او را ابوعبداﷲ گفته اند.
ابوسعدلغتنامه دهخداابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) خیر انصاری . صحابی است و او را ابواسعد زرقی نیز گویند. و بعضی کنیت او را ابوسعید گفته اند.
ابوسعدلغتنامه دهخداابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن ابی عصرون عبداﷲبن محمد شافعی . او راست : تعلیقی بر مهذّب ابواسحاق شیرازی . و بعضی کنیت او را ابوسعید گفته اند. رجوع به ابن ابی عصر
ابوسعدلغتنامه دهخداابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن حمدون . او راست : کتاب تذکره . ابن خلکان کنیت او را ابوالمعالی و ذهبی ابوسعد گفته و نیز ذهبی وفات او را در سال 608 هَ . ق . آورده
عمادالاسلاملغتنامه دهخداعمادالاسلام . [ ع ِ دُل ْ اِ ] (اِخ ) ابوساعدبن محمدبن احمد حنفی . متوفی در سال 432 هَ . ق . قاضی نیشابور. او راست : کتاب الاعتقاد. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ج
صاعدلغتنامه دهخداصاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد استوائی ، مکنی به ابی العلاء. وی از فقهای حنفیه ٔ شهر نیشابور و نسبت او به استواء از اعمال نیشابور است . تولد وی بسال 343 ه
ابوسعدلغتنامه دهخداابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) ادریسی . رجوع به محمد ادریسی شود و بعضی کنیت او را ابوعبداﷲ گفته اند.
ابوسعدلغتنامه دهخداابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) خیر انصاری . صحابی است و او را ابواسعد زرقی نیز گویند. و بعضی کنیت او را ابوسعید گفته اند.
ابوسعدلغتنامه دهخداابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن ابی عصرون عبداﷲبن محمد شافعی . او راست : تعلیقی بر مهذّب ابواسحاق شیرازی . و بعضی کنیت او را ابوسعید گفته اند. رجوع به ابن ابی عصر