ابوحفصهلغتنامه دهخداابوحفصه . [ اَ ح َ ص َ ] (اِخ ) الحبشی . محدث است . او از عبادةبن صامت و از او علی بن ابی حمله روایت کند.
ابوحفصهلغتنامه دهخداابوحفصه . [ اَ ح َ ص َ ] (اِخ ) مولی عائشه . او از عائشه و از او یحیی بن ابی کثیر روایت کند.
ابوحفص اعینلغتنامه دهخداابوحفص اعین . [ اَ ح َ ص ِ اَی َ ] (اِخ ) محدث است و ابن مهدی از او روایت آرد.
ابوحفصلغتنامه دهخداابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمربن خطاب ، خلیفه ٔ دویم . رجوع به عمربن خطاب ... شود.
حبیشلغتنامه دهخداحبیش . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) حَبشی . ابن شریح مکنی به ابوحفصة.تابعی است . ابن مندة گوید: اسحاق بن سوید رملی او رادر عداد صحابه شمرده . و موسی بن سهل در عداد تابعین
مروانلغتنامه دهخدامروان . [ م َرْ ] (اِخ )ابن سلیمان بن یحیی بن حفصة یزید از شاعران درجه ٔ یک عرب است . جد او ابوحفصه مولای مروان بن حکم بود. مروان به سال 105 هَ . ق . متولد شد و
ابن ابی حفصهلغتنامه دهخداابن ابی حفصه . [ اِ ن ُ اَ ح َ ص َ ] (اِخ ) ابوالهندام مروان بن سلیمان بن یحیی بن ابی حفصه ٔ شاعر (105-182 یا 181 هَ .ق .). اصلاً ایرانی و جد او ابوحفصه از مردم