ابوالوردلغتنامه دهخداابوالورد. [ اَ بُل ْوَ ] (اِخ ) بصری . یکی از امراء جیش حجاج و او در جنگ با شبیب بن یزیدبن نعیم الشیبانی به سال 77 هَ . ق .کشته شد. رجوع به حبیب السیر چ تهران ج
ابوالوردلغتنامه دهخداابوالورد. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) در تاریخ الحکماء قفطی در شرح حال علوی الدیری المنجم المصری آمده است که او مدعی بود که کوکبی را رصد و تسخیر کرده است و آن کوکب ر
ابوالودعانلغتنامه دهخداابوالودعان . [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) او راست : خطب اربعین معروف به وَدْعانیّه .
ابومحمدلغتنامه دهخداابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حضرمی . او از ابوایوب و از او ابوالورد روایت کند.
قطیعه ٔ اسحاقلغتنامه دهخداقطیعه ٔ اسحاق . [ ق َ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) وی اسحاق ازرق شروی مولی محمدبن علی بن عبداﷲبن عباس است . منصور در بغداد نزدیک کرخ طرف راست سویقه ٔ ابوالورد زمینی را ب
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی الورد مکنی به ابوالحسن .برادر محمدبن محمدبن عیسی بن عبدالرحمان بن عبدالصمد.ابوالفرج جوزی در صفة الصفوة (ج 2 ص 223) آرد که
حبیبلغتنامه دهخداحبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن مرة. مری معاویه او را امیر حجاز کرد و مردم او را رد کردند. (العقد الفرید ج 4 ص 89 و 90 از گفته ٔ ابن عباس ). ابن اثر گوید: و در این سا