ابن عبدربهلغتنامه دهخداابن عبدربه . [ اِ ن ُ ع َ دِ رَب ْ ب ِه ْ ] (اِخ ) ملقب به رأس البغل . و کتاب البستان که بفتح بن خاقان نسبت کنند از اوست . (ابن الندیم ).
ابن عبدربهلغتنامه دهخداابن عبدربه . [ اِ ن ُع َ دِ رَب ْ ب ِه ْ ] (اِخ ) ابوعمر احمدبن محمد اندلسی . ادیب و شاعر معروف ، صاحب کتاب عقدالفرید. مولد او قرطبه به سال 246 هَ .ق . و وفات د
ابن عبدویهلغتنامه دهخداابن عبدویه .[ اِ ن ُ ع َ دِ وَی ْه ْ ] (اِخ ) محمد. شاگرد ابواسحاق شیرازی . فقیه شافعی . او راست : کتاب ارشاد در فقه .
وائللغتنامه دهخداوائل .[ ءِ ] (اِخ ) ابن صریم الیشکری . ابن عبدربه گوید: وائل بن صریم یشکری از یمامه بیرون آمد. پس بنواسیدبن عمروبن تمیم با او مصادف شدند و وی را اسیر گرفتند واو
یزیدلغتنامه دهخدایزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن عبدربه حمصی جرجسی ، مکنی به ابوالفضل ، تابعی محدث است و از بقیةبن ولید روایت کند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به سیرة عمربن عبدالعزیز ص 95
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدربه بن حبیب بن حدر بن سالم ، مولی هشام ابن عبدالرحمان بن معاویةبن هشام بن عبدالملک بن مروان قرطبی اندلسی اموی و کنیت او اب
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد معروف به ابن عبدربه قرطبی . او راست : عقد لابی عمر، مشتمل بر 25 کتاب و هر کتابی محتوی دو جزء است در ابیات و نوادر. وفات وی 328