ابن حیانلغتنامه دهخداابن حیان . [ اِ ن ُ ح َی ْ یا ] (اِخ ) ابومروان بن خلف قرطبی . مورخ (377-469 هَ .ق .). از تألیفات بسیار او تنها کتاب المقتبس فی تاریخ الاندلس برجایست و نسخی از
ابن هیانلغتنامه دهخداابن هیان . [ اِ ن ُ هََ ی ْ یا ] (ع ص مرکب ) فرومایه و ناکس از مردم . خسیس از ناس .بی سروپا. بی پدرومادر.
ابن حبانلغتنامه دهخداابن حبان . [ اِ ن ُ ح ِب ْ با ] (اِخ ) محمدبن احمد بستی . وفات 354 هَ.ق . در سن 80 سالگی . تولد او به سیستان بوده و پس از مسافرتهای بسیار قاضی سمرقند شد، و سپس
ابن ابی حسان وراقلغتنامه دهخداابن ابی حسان وراق . [ اِ ن ُ اَ ح َس ْ سا ن ِ وَرْ را ] (اِخ ) او کتابت مصحف نیز میکرده است در نیمه ٔ اول قرن چهارم هجری . (ابن الندیم ).
ابوحیانلغتنامه دهخداابوحیان . [ اَ ح َی ْ یا ] (اِخ ) ابن حمادبن ابی حنیفه ، امام اعظم است . (ابن الندیم ).
ابوحیانلغتنامه دهخداابوحیان . [ اَ ح َی ْ یا ] (اِخ ) اثیرالدین محمدبن یوسف بن علی غرناطی اندلسی جیانی . یکی از ائمه ٔ لغت عرب . اصلاً بربری است . مولد او در غرناطه به سال 654 هَ .
ابوحیانلغتنامه دهخداابوحیان . [ اَ ح َی ْ یا ] (اِخ ) سهیم بن نوفل . محدث است و او معروف به ابن عینیّه است .
جابرلغتنامه دهخداجابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حیّان مغربی . او راست : کتاب الارشاد فی التعبیر. (کشف الظنون ). در اسماء المؤلفین ذیل ترجمه ٔ جابربن حیان کتاب فوق را جزء مؤلفات وی د
حبیبلغتنامه دهخداحبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حیان . صحابی است . مامقانی گوید: مکنی به ابورمشه ٔ تیمی است . (تنقیح المقال ج 1 ص 254). ابن عبدالبر گوید: برخی گفته اند که نام ابورمشة
بشرلغتنامه دهخدابشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حیان بن بشر اسدی وی از احمدبن جعفر... از ابن عباس روایت کند. رجوع به ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 233 شود.
حبابلغتنامه دهخداحباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حیان طائی کوفی . شیخ طوسی او را بهمین عنوان از اصحاب صادق (ع ) شمرده ، و ظاهراً امامی باشد لیکن مجهول الحال است . (تنقیح المقال ج 1 ص