ابذاءلغتنامه دهخداابذاء. [ اِ ] (ع مص ) ناسزا گفتن . فحش گفتن . (زوزنی ). هرزه گفتن . بد گفتن . سقط و ناشایست گفتن .
ابضاعلغتنامه دهخداابضاع . [ اِ ] (ع مص ) بستوه آمدن . || بشوهر دادن زن را. || بضاعت ساختن . چیزی را سرمایه کردن . || سیراب کردن . || رسول را جواب شافی گفتن . || بیان شافی کردن .