اَبر آمیختگیmixing cloudواژههای مصوب فرهنگستاناَبر حاصل از ترکیب دو حجم هوای مرطوب غیراشباع با دما و فشار بخار متفاوت، در شرایط همفشاری و بیدررو، که در آن هوای مرطوب اشباعشدهای با دمای بینابینی و فشار ب
نسبت آمیختگی آب مایعliquid water mixing ratioواژههای مصوب فرهنگستاننسبت جِرم آب مایع به جِرم هوای خشک در واحد حجم هوا
نسبت آمیختگی مادۀ آبtotal water mixing ratioواژههای مصوب فرهنگستاننسبت آمیختگی مجموع آب جامد و مایع و بخار
آب آمیختهلغتنامه دهخداآب آمیخته . [ ب ِ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آب مضاف : و عقرب را آب آمیخته و سخت رو. (التفهیم ).
رخشلغتنامه دهخدارخش . [ رَ ] (ص ، اِ) آمیختگی رنگ سرخ و سفید. (ناظم الاطباء). سرخ و سفید. (از فرهنگ خطی ). رنگ سرخ و سفید درهم آمیخته باشد. (برهان ) (غیاث اللغات ). رنگ سرخ و س
سادهلغتنامه دهخداساده . [ دَ / دِ ] (ص ) بی نقش و نگار. (انجمن آرا) (آنندراج ). بی نقش . (شرفنامه ٔ منیری ). مقابل منقش . (برهان ). قماش خالی از نقوش . (شعوری ). بی نگار. اطلس (
تخملغتنامه دهخداتخم . [ ت ُ ] (اِ) دانه . (برهان ). تخم درخت و غله . (فرهنگ رشیدی ). تخم غله و درخت ، چون تخم کدو و تخم ریحان و تخم گل و تخم سنبل و امثال آن . (آنندراج ). دانه
شل شدنلغتنامه دهخداشل شدن . [ ش ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ضعیف شدن . سست شدن . (فرهنگ فارسی معین ).- شل شدن پای کسی ؛ آهسته رفتن او برای رغبت به چیزی . (یادداشت مؤلف ). ناگهان نرم ر