اَبرناکی‌سنجnephometer, nephelometerواژه‌های مصوب فرهنگستانهر ابزاری که با آن مقدار اَبرناکی را اندازه‌گیری کنند
ابرکاکیالغتنامه دهخداابرکاکیا. [ اَ ب َ ] (اِ) تنیده ٔ عنکبوت . نسج عنکبوت . کارتُنک . تنسته . دام عنکبوت . خانه ٔ عنکبوت . بیت العنکبوت . تار عنکبوت . کره . کرتینه . و آنرا ابرکاکی
ابرناکلغتنامه دهخداابرناک . [ اَ ] (ص مرکب ) بااَبر: آسمانی ، هوائی ، روزی ، شبی ابرناک . - ابرناک شدن هوا ؛ تَغیّم . تغییم . غیمومت . غیمومه . اغمام . اِغامه . تَرَبﱡد. تدجیج . ت
اَبرناکی‌سنجnephometer, nephelometerواژه‌های مصوب فرهنگستانهر ابزاری که با آن مقدار اَبرناکی را اندازه‌گیری کنند
هم‌اَبرناکیisonephواژه‌های مصوب فرهنگستاندر نقشه‌های همدیدی، خطی که از نقاط دارای اَبرناکی یکسان میگذرد
پوشش اَبرcloud coverواژه‌های مصوب فرهنگستانبخشی از آسمان پوشیده از ابر متـ . ابرناکی cloudiness, cloudage
ابرکاکیالغتنامه دهخداابرکاکیا. [ اَ ب َ ] (اِ) تنیده ٔ عنکبوت . نسج عنکبوت . کارتُنک . تنسته . دام عنکبوت . خانه ٔ عنکبوت . بیت العنکبوت . تار عنکبوت . کره . کرتینه . و آنرا ابرکاکی