ابراهیم قزوینیلغتنامه دهخداابراهیم قزوینی . [ اِ م ِ ق َزْ ] (اِخ ) سید ابراهیم بن سید محمد باقر قزوینی . فقیه شیعی . پدرش از قزوین به کرمانشاه منتقل شده بعض شاهزادگان را تعلیم میداده . س
ابراهیملغتنامه دهخداابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) کوهی است در کرمان زمین که آنرا کوه ابراهیم نامند. (مؤیدالفضلا).
ابراهیملغتنامه دهخداابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) ابورافع. از صحابه ٔ رسول صلوات اﷲعلیه . رجوع به ابورافع شود.
ابراهیملغتنامه دهخداابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) (مولی السید...) پدر او یکی از بزرگان اولیاء و اصلاً ایرانی بود و بقریه ای نزدیک اماسیه انتقال کرده بود. سلطان بایزید دوم در جوانی خویش ب
ابراهیملغتنامه دهخداابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) (نهر...) نام رودی به شام در جنوب غربی طرابلس الشام و مصب آن بحر ابیض است و بطول 25 هزارگز.
حسین اردکانیلغتنامه دهخداحسین اردکانی . [ ح ُ س َ ن ِ اَ دَ ] (اِخ ) ابن محمداسماعیل اردکانی حائری . متولد 1235 هَ . ق . 1820/ م . و متوفی در کربلا 1302 هَ . ق . / 1885 م . او نتایج الا
زاذانلغتنامه دهخدازاذان . (اِخ ) ابن عبداﷲبن زاذان مکنی به ابی عمر ازخاندان زاذانی . از زاذانیان قزوین است که سرسلسله ٔ ایشان زاذان ابی عمرو کندی تابعی است . وی به بغداد رفت و در
حجةالاسلام شفتیلغتنامه دهخداحجةالاسلام شفتی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ش َ ] (اِخ ) سیدمحمد باقربن تقی موسوی النسب شفتی رشتی الاصل اصفهانی الموطن والمدفن . از اعاظم علمای اواخر امامیه ، ف
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم القزوینی . یکی از شیوخ اجازه ٔ شیخ الطائفه ابوجعفر ثالث ، محمدبن حسن بن علی الطوسی . رجوع به ص 584 س 15 روضات الجنات شود.
طباطبائیلغتنامه دهخداطباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) علی بن محمد. صاحب شرح کبیر موسوم به ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل در فقه امامیه . این کتاب در دو جلد با مختصرالنافع ابی قاس