ابراهیم حقیلغتنامه دهخداابراهیم حقی . [ اِ ح َق ْ قی ] (اِخ ) یکی از شعرای ترک در قرن دوازدهم هجری . او کتاب موسوم به معرفتنامه را در علوم متفرقه تألیف کرد و دیوانش نیز در ترکیه متداو
ابراهیم حقی پاشالغتنامه دهخداابراهیم حقی پاشا. [ اِح َق ْ قی ] (اِخ ) یکی از رجال سیاسی عثمانی . مولد او1279 هَ .ق . چندین بار بسفارت باروپا رفته ، مدّتی وزیر معارف و چندی وزیر داخله و بالا
ابراهیم بن حبیب سقطی طبریلغتنامه دهخداابراهیم بن حبیب سقطی طبری . [اِ م ِ ن ِ ح َ بی ب ِ س َ ق َ ی ِ طَ ب َ ] (اِخ ) مکنی به ابواسحاق . او را ذیلی است بر تاریخ طبری و در آن از ابوجعفر محمدبن جریر ال
ابراهیم بن حبیب فزاریلغتنامه دهخداابراهیم بن حبیب فزاری . [ اِ م ِ ن ِ ح َ بی ب ِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به فزاری ابواسحاق ابراهیم ... شود.
ابراهیملغتنامه دهخداابراهیم . [ اِ ] (اِخ ) کوهی است در کرمان زمین که آنرا کوه ابراهیم نامند. (مؤیدالفضلا).
ابراهیم حقی پاشالغتنامه دهخداابراهیم حقی پاشا. [ اِح َق ْ قی ] (اِخ ) یکی از رجال سیاسی عثمانی . مولد او1279 هَ .ق . چندین بار بسفارت باروپا رفته ، مدّتی وزیر معارف و چندی وزیر داخله و بالا
تارخلغتنامه دهخداتارخ . [ رَ / رُ ] (اِخ ) بارای مضموم ، آذر بت تراش باشد. بزبان پهلوی نام آذر بت تراش است . (برهان ). بعضی گویند بفتح ثالث است و نام پدر ابراهیم علیه السلام است
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد نهرجوری مکنی به ابویعقوب . نامش اسحاق است و پدرش محمد از اجلاء مشایخ و بزرگان علماست . علوم ظاهر و باطن و زهد و تقوی با هم جمع دا
ابویعقوبلغتنامه دهخداابویعقوب . [ اَ بو ی َ] (اِخ ) اسحاق بن محمد نهرجوری . صاحب تذکرةالأولیاء آرد که او از کبار مشایخ بود و لطفی عظیم داشت و بخدمت و ادب مخصوص بود و مقبول اصحاب و