ابرافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (حقوق) چشمپوشی طلبکار از طلب.۲. [قدیمی] بیزار کردن؛ بری کردن.۳. [قدیمی] از بیماری رهاندن؛ شفا دادن.
ابرعلغتنامه دهخداابرع . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) بارع تر. تمام تر. سرآمدتر در فضل . برتر از دیگران در دانش و مانند آن . نیکوتر. || سطبرتر. هنگفت تر. ضخیمتر. || شدیدتر. اشدّ. سخت تر.
ابراءلغتنامه دهخداابراء. [ اِ ] (ع مص ) اِبرا. بیزار کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || به کردن از بیماری . (تاج المصادر بیهقی ). از بیماری رهانیدن . بیمار را به کردن . درس