ابدالآبادواژهنامه آزاداَبدُالآباد، تا ابد، تا آخر زمان، همیشه، ماندگار، زمان بی انتها (واژه ای که برای زندگی ابدی، در قیامت به کار برده می شود).
عبدال آبادلغتنامه دهخداعبدال آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین . واقع در 30هزارگزی باختر آبیک ونه هزارگزی راه عمومی و هوای آن معتدل است و 180 تن سک
ابدالاَّبادلغتنامه دهخداابدالاَّباد. [ اَ ب َ دُل ْ ] (از ع ، اِ مرکب ) در تداول فارسی نوعی جامه است از پنبه .
ابدالاَّبادلغتنامه دهخداابدالاَّباد. [ اَ ب َ دُل ْ ] (از ع ، اِ مرکب ) در تداول فارسی نوعی جامه است از پنبه .
ناانجاملغتنامه دهخداناانجام . [ اَ] (ص مرکب ) ابدالاباد. روزی که به انجام نرسد. ترجمه ٔ ابدالاباد است یعنی روزی که انتهاپذیر نباشد، از طرف مستقبل . (انجمن آرای ناصری ). بی پایان .