ابتلاءلغتنامه دهخداابتلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ابتلا. آزمودن . بیازمودن . آزمایش . امتحان . آزمایش کردن . خبر پرسیدن . اختبار. (از آنندراج ). || در بلا و رنج افکندن . مبتلا کردن .
ابتلاءفرهنگ انتشارات معین(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) دچار شدن ، در بلا افتادن . 2 - (مص م .) مورد آزمایش قرار دادن ، امتحان کردن .3 - (اِمص .) گرفتاری ، مصیبت .
ابتلاعلغتنامه دهخداابتلاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فروبردن با حلق و گلو. بلع. (زوزنی ). بگلو فروبردن . بلعیدن . فروبردن . فرودادن . تو دادن . قورت دادن (در تداول عامه ).
مُبْتَلِينَفرهنگ واژگان قرآنآزمايش کنندگان(ازمصدر ابتلاءبه معناي نقل چيزي از حالي به حالي و طوري به طور ديگر است )
مُبْتَلِيکُمفرهنگ واژگان قرآنآزمایش کننده ی شما(ازمصدر ابتلاءبه معناي نقل چيزي از حالي به حالي و طوري به طور ديگر است )
locomotorدیکشنری انگلیسی به فارسیحرکتی حرکتی، ابتلاء اعضای حرکتی، دارای گرفتاری در اعضای حرکتی، جنبده، متحرک، نقص تحرک
يَبْتَلِيَفرهنگ واژگان قرآنتا بيازمايد - تا خالص و پاک گرداند(ازمصدر ابتلاءبه معناي نقل چيزي از حالي به حالي و طوري به طور ديگر است )