اعتلافلغتنامه دهخدااعتلاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) علف خوردن ستور. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب )(آنندراج ). علف خوردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). علف خوردن چارپایان .
نظریۀ ائتلافcoalition theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که بنا بر شیوههای ریاضیگونه پیشبینی میکند که از ائتلافهای ممکن کدامیک تحقق مییابد
اتحادفرهنگ مترادف و متضادائتلاف، اتصال، اتفاق، پیوستگی، پیوند، توافق، وحدت، همبستگی، همدستی، همدلی، همراهی، یکدلی، یگانگی، ≠ اختلاف