إدارهُ المخابراتِ (الاستخباراتِ)دیکشنری عربی به فارسیاداره اطلاعات , سازمان اطلاعات , استخارات , سازمان ضدّ اطلاعات
إدارة الإعلامِدیکشنری عربی به فارسیاداره اطلاع رساني , دايره اطلاع رساني , اطلاعات (اتاقکي که به مراجعان اطلاعات مي دهد) , اداره تبليغات
دفترلغتنامه دهخدادفتر. [ دَ ت َ ] (اِ) نامه های فراهم آورده . (منتهی الارب ). تعدادی از صحف و نامه ها که جمع شده باشد، و از آن جمله است دفاتر حساب و دفاترخراج . (از اقرب الموارد