ابوهماملغتنامه دهخداابوهمام . [ اَ هََ م ْ ما ] (اِخ ) ولیدبن شجاع بن الولیدبن قیس السکونی . محدث است .
معلملغتنامه دهخدامعلم . [ م ُ ع َل ْ ل ِ ] (ع ص ، اِ) آموزاننده . (غیاث ) (آنندراج ). آموزنده . تعلیم کننده . مدرس . (ناظم الاطباء). آموزگار. آموزنده . استاد. مدرس . شیخ . (یادد
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) شامی در رجال کشی و تحریر طاوسی و خلاصة الاقوال علاّمه ، ذکر او آمده و او و حمزه ٔ بربری را ملعون خوانده اند. و از امام صادق (ع ) روایت کرده
صاید نهدیلغتنامه دهخداصاید نهدی . [ ی ِ دِ ن َ ] (اِخ ) صاحب تنقیح المقال گوید: برید عجلی از ابی عبداﷲ در تفسیر آیه ٔ «هل انبئکم علی من تنزل الشیاطین ، تنزل علی کل افاک اثیم » (قرآن
مثوبةلغتنامه دهخدامثوبة. [ م َ ب َ / م َث ْ وَ ب َ ] (ع اِ) پاداش نیکی . (دهار). پاداش به نیکی . (ترجمان القرآن ). پاداش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پاداش و جزا. (ناظم الاطباء).
حجاجلغتنامه دهخداحجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن یوسف بن الحکم بن عقیل بن مسعودبن عامربن معتب بن مالک بن کعب بن عمروبن سعدبن عوف بن قسی ، و هو ثقیف . مکنی به ابومحمد. ابن خلکان