نی انبانیلغتنامه دهخدانی انبانی . [ ن َ / ن ِ اَم ْ ](ص نسبی ) نوازنده ٔ نی انبان . (آنندراج ) : نوای شعر من و عرّو گوز نظم عدوبود چو نسبت قانونی و نی انبانی .ملافوقی (از آنندراج ).
علفانبانیUtriculariaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از علفانبانیان با 224 گونه که در آبهای شیرین یا بر سطح خاکهای مرطوب میرویند و جام آنها شبیه به ارکیده است
انبونلغتنامه دهخداانبون . [ اَم ْ ] (ص ) فراخ . واسع. (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). عریض و وسیع و پهن و فراخ . (ناظم الاطباء) : شمار روز عمر افزون بادافضای جاه و مال انبون بادا.<p class="author"