الغتنامه دهخداا. [ اَل ْ لاه ] (اِخ ) همان رودخانه ٔ اعلی (در فارس ) است . رجوع به فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 322 و کلمه ٔ اعلی شود.
الغتنامه دهخداا. [اَل ْ لاه ] (اِخ ) خدای سزای پرستش . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ تهذیب عادل ). علم است برای ذات واجب الوجود. (متن اللغة). نام خداوند تبارک و تعالی . اصل
الغتنامه دهخداا. [ اَ ] (ع حرف ) همزه ٔ مفتوحه در عربی ادات استفهام و در تداول ما تنها در کلمه ٔ الست مستعمل است مقتبس از آیه ٔ: و اِذ اَخذَ ربُک َ مِن بَنی آدَم مِن ظُهورِهم
آقطیفرهنگ انتشارات معین[ معر. ] (اِ.) = اقطی . اقتی : گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است . و برای تهیة مقا
آقطیلغتنامه دهخداآقطی . (معرب ، اِ) نام گیاهی که آن را بیلسان و بیلاسان و شُبوقه و خمان کبیر ویاس کبود گویند. اَقطی . اقطی بزرگ . نام آن بلاطینیه ،سامبوکوس نیگرا ، باشد.
آقطیفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی خودرو، با برگهایی شبیه برگ بادام، و گلهای ریز سفید و معطر که برای زینت در باغچه کاشته میشود و از چوب آن در ساختن اشیای زینتی استفاده میشود؛ آقطی صغیر
آقطیSambucusواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از آقطیان با حدود ده گونۀ عمدتاً درختچهای یا درختی کوتاه که اغلب گونههای آن بومی جنگلهای معتدل یا نیمهگرمسیری هر دو نیمکرۀ زمین هستند؛ این گیاهان به
آقطی صغیرلغتنامه دهخداآقطی صغیر. [ ی ِ ص َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام گیاهی که آن را اِبُل ،بُل ، بُل شیرین ، بیلسان خرد، بیلاسان خرد، بیل ، طراثیت ، طرثیث ، طرثوث ، شُن ، خامااَقط
آقطیانCaprifoliaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از خواجهباشیسانان، بهصورت علفی یا درختچهای، دارای گلهای دوتایی بر روی دمگل بلند
بیاک الغتنامه دهخدابیاک ا. [ ب َ ی ْ یا کَل ْ لا ] (ع جمله ٔ دعائیه ) خندان و خوش گرداناد ترا خدای . یا مقرب گرداناد ترا خدای . یا مهربان شواد بر تو و زود رساند تو را بمطلوب . (یا
بیت الغتنامه دهخدابیت ا. [ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) بیت الحرام . (آنندراج ). کعب . بیت اﷲ الحرام زاده اﷲ تشریفاً و تعظیماً. (منتهی الارب ). بیت الدعا. (مجموعه ٔ مترادفات ص 342). بی
بینک و بین الغتنامه دهخدابینک و بین ا. [ ب َ ن َ ک َ وَ ب َنَل ْ لاه ] (ع ق مرکب ) میان تو و خدا. براستی . حقاً.در مورد قسم گویند. و رجوع به بینی و بین اﷲ شود.
بینی و بین الغتنامه دهخدابینی و بین ا. [ ب َ وَ ب َ نَل ْ لاه ] (ع ق مرکب ) میان من و خدا. بین خود و بین خدا. حقاً. براستی . (یادداشت مؤلف ).