الغتنامه دهخداا. [ اَل ْ لاه ] (اِخ ) همان رودخانه ٔ اعلی (در فارس ) است . رجوع به فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 322 و کلمه ٔ اعلی شود.
الغتنامه دهخداا. [اَل ْ لاه ] (اِخ ) خدای سزای پرستش . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ تهذیب عادل ). علم است برای ذات واجب الوجود. (متن اللغة). نام خداوند تبارک و تعالی . اصل
الغتنامه دهخداا. [ اَ ] (ع حرف ) همزه ٔ مفتوحه در عربی ادات استفهام و در تداول ما تنها در کلمه ٔ الست مستعمل است مقتبس از آیه ٔ: و اِذ اَخذَ ربُک َ مِن بَنی آدَم مِن ظُهورِهم
آموزاندندیکشنری فارسی به انگلیسیbreed, drill, educate, familiarize, indoctrinate, instruct, school, teach
آموزاندنلغتنامه دهخداآموزاندن . [ دَ ] (مص ) آموزانیدن . تعلیم . آموختن ، چون متعدی باشد. رجوع به آموزیدن شود.
درآموزاندنلغتنامه دهخدادرآموزاندن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) درآموختن . آموختن . آموزاندن . فرادادن . یاد دادن . تعلیم : اکنون آن مناحیس زایل می شود، من او را قبول کنم و جمله علوم در آموز
ال . اس . دیفرهنگ انتشارات معین(اِ. اِ) [ انگ . ]L.S.D (اِ.) نوعی مواد مخدر با خاصیت توهُّم زا که در کشورهای غربی مصرف فراوان دارد.
بیاک الغتنامه دهخدابیاک ا. [ ب َ ی ْ یا کَل ْ لا ] (ع جمله ٔ دعائیه ) خندان و خوش گرداناد ترا خدای . یا مقرب گرداناد ترا خدای . یا مهربان شواد بر تو و زود رساند تو را بمطلوب . (یا
بیت الغتنامه دهخدابیت ا. [ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) بیت الحرام . (آنندراج ). کعب . بیت اﷲ الحرام زاده اﷲ تشریفاً و تعظیماً. (منتهی الارب ). بیت الدعا. (مجموعه ٔ مترادفات ص 342). بی
بینک و بین الغتنامه دهخدابینک و بین ا. [ ب َ ن َ ک َ وَ ب َنَل ْ لاه ] (ع ق مرکب ) میان تو و خدا. براستی . حقاً.در مورد قسم گویند. و رجوع به بینی و بین اﷲ شود.