الغتنامه دهخداا. [ اَل ْ لاه ] (اِخ ) همان رودخانه ٔ اعلی (در فارس ) است . رجوع به فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 322 و کلمه ٔ اعلی شود.
الغتنامه دهخداا. [اَل ْ لاه ] (اِخ ) خدای سزای پرستش . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ تهذیب عادل ). علم است برای ذات واجب الوجود. (متن اللغة). نام خداوند تبارک و تعالی . اصل
الغتنامه دهخداا. [ اَ ] (ع حرف ) همزه ٔ مفتوحه در عربی ادات استفهام و در تداول ما تنها در کلمه ٔ الست مستعمل است مقتبس از آیه ٔ: و اِذ اَخذَ ربُک َ مِن بَنی آدَم مِن ظُهورِهم
آزمونهای قطعیتیdeterminstic testsواژههای مصوب فرهنگستانانواع بازبینیهای سازگاری و تجربی برای آشکارسازی خطاهای فاحش در مجموعة مشاهدات
آزمونهای تصادفیسازیrandomization testsواژههای مصوب فرهنگستانروشهایی برای تعیین مستقیم معنیداری آماری براساس دادهها بدون نیاز به بهرهگیری از توزیع نمونهگیری مشخص
آزمونهای جایگشتیpermutation testsواژههای مصوب فرهنگستانردهای از آزمونهای توزیعآزاد، بر این پایه که همۀ ترتیبهای ممکن یک نمونۀ تصادفی n تایی، دارای احتمالی برابر با 1/ !n هستند
آزمونهای خودپندارهself-concept testsواژههای مصوب فرهنگستانآزمونهای شخصیت برای تعیین نگـرش افـراد به جنبههایی از خصـوصیات خود
آزمونهای درمعرضexposure testsواژههای مصوب فرهنگستانآزمونهایی برای ارزیابی مقاومت و ماندگاری یک پوشش یا یک پوسه (film) با قرار دادن آن درمعرض نور خورشید یا نور فرابنفش یا رطوبت یا سرما یا گرما یا آبنمک یا جز آن
آزمونهای 1pilot 2واژههای مصوب فرهنگستانویژگی آنچه در مقیاس کوچکتر، قبل از اجرای طرح یا تولید انبوه محصول، تهیه یا ساخته میشود
کلرفرهنگ انتشارات معین(کُ لُ) [ فر. ] (اِ.) گازی است سمّی به رنگ زرد مایل به سبز با بوی تند و خفه کننده که در آب قابل حل است ، علامت شیمیایی آن CL است .
بیاک الغتنامه دهخدابیاک ا. [ ب َ ی ْ یا کَل ْ لا ] (ع جمله ٔ دعائیه ) خندان و خوش گرداناد ترا خدای . یا مقرب گرداناد ترا خدای . یا مهربان شواد بر تو و زود رساند تو را بمطلوب . (یا
بیت الغتنامه دهخدابیت ا. [ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) بیت الحرام . (آنندراج ). کعب . بیت اﷲ الحرام زاده اﷲ تشریفاً و تعظیماً. (منتهی الارب ). بیت الدعا. (مجموعه ٔ مترادفات ص 342). بی
بینک و بین الغتنامه دهخدابینک و بین ا. [ ب َ ن َ ک َ وَ ب َنَل ْ لاه ] (ع ق مرکب ) میان تو و خدا. براستی . حقاً.در مورد قسم گویند. و رجوع به بینی و بین اﷲ شود.