الغتنامه دهخداا. [ اَل ْ لاه ] (اِخ ) همان رودخانه ٔ اعلی (در فارس ) است . رجوع به فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 322 و کلمه ٔ اعلی شود.
الغتنامه دهخداا. [اَل ْ لاه ] (اِخ ) خدای سزای پرستش . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ تهذیب عادل ). علم است برای ذات واجب الوجود. (متن اللغة). نام خداوند تبارک و تعالی . اصل
الغتنامه دهخداا. [ اَ ] (ع حرف ) همزه ٔ مفتوحه در عربی ادات استفهام و در تداول ما تنها در کلمه ٔ الست مستعمل است مقتبس از آیه ٔ: و اِذ اَخذَ ربُک َ مِن بَنی آدَم مِن ظُهورِهم
أجَّجَدیکشنری عربی به فارسیشعله ور ساخت , ملتهب کرد , برآشفت , آشفته ساخت , برانگيخت , تحريک کرد , خشمگين ساخت
ابدالفرهنگ انتشارات معین( اَ ) [ ع . ] (ص . اِ.)جِ بدل یا بدیل . 1 - نیکان ، صالحان ، که جهان به برکت وجود ایشان برپاست . 2 - نجیبان ، شریفان .
لاادیسلغتنامه دهخدالاادیس . [ اُ ] (اِخ ) نام مادر سِلکوس اول ملقب به نیکاتور (فاتح ) و همسر آنتیوخوس . یکی از سرداران نامی فیلیپ دوم مقدونی . لاادیس یا لااُدیسه را بگفته ٔ ژوستن
نیکالغتنامه دهخدانیکا. (صوت ) بخ . (نصاب ). بسی نیک ! چه خوب ! (یادداشت مؤلف ). خوشا! || نعم ! (یادداشت مؤلف ) : در خبر است از رسول علیه السلام که گفت : نعم الرغفان رغفان الشع