ایتانلغتنامه دهخداایتان . (ع مص ) نخست برآمدن پای مولود وقت زادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). فرزند نگونسار زادن . (المصادر زوزنی ).
ایستاندنلغتنامه دهخداایستاندن . [ دَ ] (مص ) ایستانیدن . برخیزاندن . مقابل نشاندن : یحیی و پسرش و دیگر بندگانرا بنشانند و بایستانند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 424). || نشاندن و نصب کردن
ایستانیدنلغتنامه دهخداایستانیدن . [ دَ ] (مص ) استانیدن . به ایستادن واداشتن .وادار کردن به قیام . (فرهنگ فارسی معین ). ایستادن کنانیدن و بر پا کردن و قایم کردن . (ناظم الاطباء) : در