ادهاشلغتنامه دهخداادهاش .[ اِ ] (ع مص ) در حیرت افکندن . به حیرت افکندن . اِبطار. حیران کردن . مدهوش کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
ارباشلغتنامه دهخداارباش . [ اِ ] (ع مص ) برگ برآوردن و شکافته شدن درخت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
پیشرولغتنامه دهخداپیشرو. [ رَ / رُو ] (نف مرکب ) پیش رونده : ابا لشکر و جنگسازان نوطلایه به پیش اندرون پیشرو. فردوسی . || مقدم . سابق . (دهار). که نخست رفتن گیرد. که قبل از دیگرا
ادهاشلغتنامه دهخداادهاش .[ اِ ] (ع مص ) در حیرت افکندن . به حیرت افکندن . اِبطار. حیران کردن . مدهوش کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
ارباشلغتنامه دهخداارباش . [ اِ ] (ع مص ) برگ برآوردن و شکافته شدن درخت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ارتباشلغتنامه دهخداارتباش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نیکو شدن حال . (مؤید الفضلاء). نیکوحال گردیدن : راه امید انتعاش و ارتباش جز بعون نصرت و مدد و اعانت آن حضرت متصور نیست . (ترجمه ٔ ت