اکولةلغتنامه دهخدااکولة. [ اَ ل َ ] (ع ص ) بز نازاینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بزی که آنرا جهت خوردن فربه کنند. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)
اکولةلغتنامه دهخدااکولة. [ اُ ل َ ] (ع اِ) بزی که جهت شکار گرگ و نحو آن استاده کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
سلاقلغتنامه دهخداسلاق . [ س ُ ] (ع اِمص ، اِ) دمیدگی بر بن های دندان یا پوست رفتگی بن دندان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || صلابتی است در پلک چشم از ماده ٔ
حسن اولهلغتنامه دهخداحسن اوله . [ ح َس َ اَ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرشیوه ٔ بخش مریوان شهرستان سنندج 8 هزارگزی خاور دژ شاهپور و یکهزارگزی شمال شوسه ٔ مریوان - سنندج . دامنه ، سر
فرمولرواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) دیسولنامه. از ریشۀ "دیسول" از "دیس" (فرم، شکل، چون تندیس، مَهدیس) و پسوندِ "اول، اوله، آله" (چون پنجول، زنگوله، بزغاله) رویهم
وسامدیکشنری عربی به فارسیسر بالا يي , فراز , سختي , مراسم اعطاي منصب شواليه يا سلحشوري و يا شهسواري , خطاتصال , اکولا د , خط ابرو(به اين شکل{}) , نشان , نشاني شبيه سکه , مدال , شکل , شب