آژانسلغتنامه دهخداآژانس . (فرانسوی ، اِ) نماینده .- آژانس اخبار ؛ خبرگزاری .- آژانس معاملات ؛ کارگزاری . (فرهنگستان ).
آژانسفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بنگاهی که به نمایندگی از سوی بنگاهها و مؤسسات دیگر، خدماتی را انجام میدهد: آژانس بیمه، آژانس خبری.۲. مؤسسهای که پس از تلفن مشتری، اتومبیل با راننده در اخت
agencyدیکشنری انگلیسی به فارسیآژانس، نمایندگی، وساطت، ماموریت، دفتر نمایندگی، وکالت، خبر گزاری، پیشکاری، گماشتگی