آویژهلغتنامه دهخداآویژه . [ ژَ / ژِ ] (ص ، اِ) ویژه . خاص . خالص . بَحْت . || مجازاً، دلبر. معشوق . || آویزه . پاکیزه . || شراب انگوری .
نمای برونبرشcut away shot, cut awayواژههای مصوب فرهنگستاننمایی که جزو رویداد اصلی فیلم نیست، ولی به آن ارتباط دارد و همزمان با آن ارائه میشود
دور ازaway fromواژههای مصوب فرهنگستاندر آییننامة کالای خطرناک، اصطلاحی برای بیان فاصلة استقرار کالاهای مربوط به زیرگروههای مختلف از یکدیگر که معمولاً حدود 3 متر است
غواص آدامزGavia adamsiiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ غواصیان و راستۀ غواصسانان که بزرگترین عضو خانواده با بزرگترین منقار است و بالای بدن و گردن و سرش سیاه است و نوارهای سفیدی بر روی گردن دارد
غواص ستارهایGavia stellataواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ غواصیان و راستۀ غواصسانان که کوچکترین عضو خانواده است و منقار کوچک و خمیده به سمت بالا و پاهای کوچک دارد
بُنبهاfly-away costواژههای مصوب فرهنگستانارزش هواگَرد بدون احتساب قطعات یدکی و هزینههای آموزش و پشتیبانی
آویژگانلغتنامه دهخداآویژگان . [ ژَ / ژِ ] (اِ) ج ِ آویژه . ویژگان . خواص . || مجازاً، دلبران . معشوقان .
اویژهلغتنامه دهخدااویژه . [ اَ ژَ / ژِ ] (ص ، اِ) خالص و خاصه و پاک و پاکیزه . (برهان ). پاک و پاکیزه و خالص . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ویژه . (انجمن آرا). || اویزه که شراب انگوری باشد. (ناظم الاطباء) (برهان ).
بادهلغتنامه دهخداباده . [ دَ / دِ ] (اِ) شراب ، چه باد غرور در سر می آورد. (رشیدی ). شراب ،چه باد بمعنی غرور آمده و هاء نسبت است . (غیاث ). شراب . (ناظم الاطباء). بمعنی مسکری است که از انگور تازه بگیرند و در عربی خمر گویند. (شعوری ج <span class="hl" dir="ltr"