آوینهواژهنامه آزاد(تالشی) آئینه؛ از واژۀ آب و پسوند «ینه» تشکیل شده و به معنی آبگونه است که به مانند آب انعکاس نور دارد و تصویر را نشان می دهد.
اوینهلغتنامه دهخدااوینه . [ اُ ی ْ ن َ ] (اِ) ذرع اهالی نمسه (اتریش ) راگویند و معادل است با دوازده گره . (ناظم الاطباء).
آینهواژهنامه آزاددر زبان کردی آینه به صورت "آوینه"تلفظ میشود.ترکیب( آو+وینه).( آو:آب)+(وینه:صورت،عکس،تصویر).پس آوینه یعنی حالتی که در آب صورت خود را دیدن و در قدیم مثل آینه در آ
بابااحمدیلغتنامه دهخدابابااحمدی . [ اَ م َ ] (اِخ ) جزء طایفه ٔ دورکی از ایل بختیاری ایران شعبه ای از هفت لنگ . دارای شعب ذیل مباشد: کشکی ، سراج الدین وند، درویش ، اوینه . (جغرافیای