1267 مدخل
مزاحم، انگل، طفیلی
( اِ.) آویزان ، کنایه از: آدم مزاحم .
آویزان شدن.
آویزان.
اگیزون
تعليق
آویزان – آویخته
آویزان کردن
آویزان