8950 مدخل
شدن.
خجالت کشیدن، شرمنده شدن.
دولا شدن، به جلو خم شدن.
زخمى که پوست آن به طرزى دلخراشکَنده شده باشد.
از کمر فلج شدن.
قایم شدن، پنهان شدن.
آوردن.
آویشن
آوردن آب برای آشامیدن
چوبی بلند و دوشاخه که اودنگ تیر در آن قرار گیرد