ابیللغتنامه دهخداابیل . [ اَ ] (ع ص ،اِ) به زبان سُریانی ، مهتر ترسایان . پارسای ترسایان . صاحب ناقوس ترسایان . (منتهی الارب ). سر زاهدان نصاری . (مهذب الأسماء). راهب نصاری . (
ابیللغتنامه دهخداابیل . [ اِب ْ بی ] (ع اِ) گروهی از پرندگان و گروهی از اسبان و گروهی از شتران و پی درپی آینده از ایشان . (منتهی الارب ). || گله ٔ مرغان . ج ، ابابیل .
آزیلَه وُرچینگویش بختیاریسرگین گاو جمع کن (کسى که سرگینخشک شده گاو را براى سوخت از صحراجمعآورى کند). نیز vorčidan .
hedgeدیکشنری انگلیسی به فارسیپرچین، حصار، مانع، چپر، راه بند، پرچین ساختن، خاربست درست کردن، احاطه کردن، طفره زدن، از زیر در رفتن