آهنگ واپاشیdecay rateواژههای مصوب فرهنگستانشمار هستههای واپاشندة نمونهای از مادة پرتوزا در واحد زمان که کمیتی تابع مقدار نمونه است
آهنگدیکشنری فارسی به انگلیسیaccent, air, composition, decision, intention, purpose, rate, song, tempo, tone, tune
آهنگفرهنگ مترادف و متضاد۱. اراده، خواست، داعیه، عزم، عزیمت، قصد، میل، نیت ۲. سرود، لحن، مقام، ملودی، نشید، نغمه، نوا ۳. فحوا، مفاد ۴. اسلوب، راه، روش، طرز
اهنگلغتنامه دهخدااهنگ . [ اُ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان تکاب بخش بجستان شهرستان گناباد. دارای 398 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، ارزن و زیره است . شغل اهالی
مخارجةلغتنامه دهخدامخارجة. [ م ُ رَ ج َ ] (ع مص ) برآوردن شخصی از انگشتان خود آنچه خواهد و شخص دیگر مثل آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و آن نوعی
رومانیلغتنامه دهخدارومانی . (اِخ ) یکی از کشورهای اروپای شرقی واقعبین اتحاد جماهیرشوروی ، مجارستان ، یوگوسلاوی ، بلغارستان و بحر اسود، و آن 337384 کیلومترمربع مساحت و 17579600 تن
چوبلغتنامه دهخداچوب . (اِ) ماده پوشیده از پوست ، تشکیل دهنده ٔ درخت اعم از ساقه و ریشه و شاخه ٔ آن . ماده ای سخت که ریشه وساقه و تنه و شاخه ٔ درخت را تشکیل میدهد. (از ناظم الاط
شمشادلغتنامه دهخداشمشاد. [ ش َ /ش ِ ] (اِ) درختی همیشه سبز و چوب آن در غایت سختی و نرمی . (ناظم الاطباء). اسم فارسی بقس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از برهان ). بقس . بقسیس . (نشو