اجنابلغتنامه دهخدااجناب . [ اِ ] (ع مص ) دور داشتن . (منتهی الارب ). دور کردن . (تاج المصادر). || جُنُب گردیدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر). ناپاک شدن آدمی از آرمش یاا
انجابلغتنامه دهخداانجاب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نُجَبَة، گرامی گوهران . (از منتهی الارب ). و رجوع به نجبة شود.- سلالةالانجاب ؛ نسل گرامی گوهران ، فرزند گرامی گوهران . (از یادداشت مو
ﭐضْرِبُوهُنَّفرهنگ واژگان قرآنآن زنان را بزنيد(در خصوص عبارت "وَﭐهْجُرُوهُنَّ فِي ﭐلْمَضَاجِعِ وَﭐضْرِبُوهُنَّ "از امام صادق عليه السلام روايت شده که فرمودند : هجر در مضاجع به اين است که درر
مَسِيحُفرهنگ واژگان قرآنلقب حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و علیه السلام (مسيح به معناي ممسوح (مسح شده)است و اگر آن جناب را به اين نام ناميدند ، به اين مناسبت بوده که آن جناب ممسوح به يمن
ضیاءلغتنامه دهخداضیاء. (اِخ ) شاه ضیاءالدین کرمانی . هدایت گوید: آن جناب بشاه ضیاءالدین مشهور بوده . در زمان شاه خدابنده در اصفهان وزارت کرده و بصحبت اهل حال و تربیت ارباب کمال
تعمیدلغتنامه دهخداتعمید. [ ت َ ] (ع مص ) بخاک و جز آن بازداشتن توجبه را چندان که به یک جا گرد آید.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || غسل دادن کودک به آب «معمودیه
بوترابلغتنامه دهخدابوتراب . [ ت ُ ] (اِخ ) کنیت حضرت علی علیه السلام ، چرا که روزی آن جناب در حالت غم و غصه بر زمین مسجد استراحت فرمودند، پیغمبر (ص ) آمده رخسار و اندام ایشان را ا