الانیونلغتنامه دهخداالانیون . [ اِ ] (اِ) ازکتاب دیسقوریدس و آن راسن است . غافقی در رساله ٔ تریاق منسوب به جالینوس گفته است آن داروئی است در سرزمینی که آن را طریا نامند. مردم آن بل
حلاّلکافتsolvalysisواژههای مصوب فرهنگستانگسسته شدن یک مولکول در واکنش با حلاّل، بهطوریکه بخشی از مولکول با جزء آنیونی حلاّل و بخش دیگر آن با جزء کاتیونی حلاّل پیوند ایجاد کند
تریاک خوردنلغتنامه دهخداتریاک خوردن . [ ت َ / ت ِرْ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) در هلاک خود کوشیدن . (آنندراج ). خود را بتریاک مسموم کردن : بمن گفتی ای آفتاب غلام که افیون حلال است و
پتانسیل اُکسایشoxidation potentialواژههای مصوب فرهنگستانمقدار اُفت پتانسیل هنگامیکه یک اتم یا آنیون یا کاتیون در یک برقکاف در حالت استاندارد الکترون از دست میدهد
پتانسیل کاهشreduction potentialواژههای مصوب فرهنگستانمقدار اُفت پتانسیل هنگامیکه یک اتم یا آنیون یا کاتیون در یک برقکاف در حالت استاندارد الکترون میگیرد
معرفلغتنامه دهخدامعرف . [ م ُ ع َرْ رِ ] (ع ص ) تعریف کننده و شناخت کناننده . (غیاث ) (آنندراج ). آنکه می شناساند و تعریف می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الار