آندفرهنگ انتشارات معین(نُ دْ) [ انگ . ] ( اِ.) مسیری که جریان برق مثبت طی می کند تا در قطب منفی وارد الکترولیت شود. اصطلاحاً قطب مثبت .
آندanode 1واژههای مصوب فرهنگستان[خوردگی] الکترود مثبت که در آن واکنش اکسایش رخ میدهد [فیزیک] جمعکنندۀ الکترونها در لامپ الکترونی
عندلغتنامه دهخداعند. [ ع ِ ] (ع اِ) قلب و معقول . (اقرب الموارد). قلب و دل و خاطر. (ناظم الاطباء). || ادراک و اطلاع . (ناظم الاطباء).
عندلغتنامه دهخداعند. [ ع َ ن ِ ] (ع ص ) طعن عند؛ نیزه ٔ چپ و راست زده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیزه زدن به چپ و راست . (از اقرب الموارد).
اندلغتنامه دهخدااند. [ -َ ند ] (ضمیر) ضمیر سوم شخص جمع. (حاشیه برهان قاطع چ معین ). سوم شخص جمع ضمیر فعلی و چون ملحق بفعل شود الف آنراساقط و بجایش فتحه ایراد کنند مانند کنند و
اندلغتنامه دهخدااند. [ اَ ] (اِ) گلابه و کاه گل که بر بام و دیوار مالند. || غیبت و بدگویی . || رؤیای صادق . || کسی که بر بام و دیوار کاه گل میمالد. (ناظم الاطباء). و رجوع به ا
اندلغتنامه دهخدااند. [ اَ ](عدد مبهم ) شمار مجهول از سه تا نه . (از برهان قاطع) (از غیاث اللغات ) (از هفت قلزم ) (از جهانگیری ) (از انجمن آرا). شمار نامعلوم از سه تا نه . (از ن
اند و دندلغتنامه دهخدااند و دند. [ اَ دُ دَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بمعنی تار و مار که زبر و زیر باشد و هم پاشیده و پراکنده باشد. (از هفت قلزم بنقل از یادداشتهای لغت نامه ). و رجوع به
آند دوربندbracelet anodeواژههای مصوب فرهنگستانآند گالوانی دوتکه یا چندتکه مناسب برای اتصال مستقیم به دور لوله
آند حلپذیرsoluble anodeواژههای مصوب فرهنگستانآندی با قابلیت حلشوندگی بالا در برقکاف برای حفاظت از سازههای آسیبپذیر در برابر خوردگی