آنتیک فروشیلغتنامه دهخداآنتیک فروشی . [ ف ُ ] (حامص مرکب ) حرفت آنتیک فروش . || (اِ مرکب ) دکان آنتیک فروشی .
آنتیک فروشیلغتنامه دهخداآنتیک فروشی . [ ف ُ ] (حامص مرکب ) حرفت آنتیک فروش . || (اِ مرکب ) دکان آنتیک فروشی .
انتیغهلغتنامه دهخداانتیغه . [ اَ غ َ / غ ِ ] (اِ) در تداول عامه آنتیک . (یادداشت مؤلف ) .- انتیغه چی ؛ خرید و فروش کننده ٔ اشیاء آنتیک . (یادداشت مؤلف ).- انتیغه خر ؛ کسی که اش
آنتیکلغتنامه دهخداآنتیک . (فرانسوی ، ص ، اِ) (از لاطینی آنتی کواوس ، به همین معنی ) ظرف یا جامه یا کتاب یا فرش یا مجسمه و مانند آن سخت دیرینه . || در تداول فارسی ، سخت بد. سخت زش
تبلغتنامه دهخداتب . [ ت ِ ] (اِخ ) شهری به یونان و مرکز ناحیه ٔ ولایت «آتیک - و - بئوثی » . این شهر بر روی خرابه های «تب » باستانی بنا شده و در حدود3300 تن سکنه دارد. آثار باس
پطرالغتنامه دهخداپطرا. [ پ ِ ] (اِخ ) نام شهری در عربستان قدیم که امروز بنام وادی موسی معروف است و در میان بحر احمر و بحرالمیت واقع بود و متوالیاًادومیان و نبطیان و در عصر استیل