آموزش برخطonline trainingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آموزش ازطریق یکی از رسانههای شبکهای که در آن یادگیرندگان بهصورت برخط به محتوای آموزشی دسترسی دارند
نظام آموزشی برخطonline training systemواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نظام آموزشی که در آن یادگیرنده ازطریق یکی از رسانههای شبکهای به محتوای آموزشی دسترسی دارد
آموزشدیکشنری فارسی به انگلیسیeducation, instruction, instructional, learning, school, schooling, study, teaching, training, tutelage
یادگیری تلفیقیblended learningواژههای مصوب فرهنگستاننوعی یادگیری که ترکیبی از جنبههای مختلف آموزش برخط و آموزش چهرهبهچهره است
کارآموز برخطonline traineeواژههای مصوب فرهنگستانکسی که ازطریق یکی از رسانههای شبکهای بهصورت برخط آموزش میبیند
مربی برخطonline trainerواژههای مصوب فرهنگستانکسی که ازطریق یکی از رسانههای شبکهای بهصورت برخط آموزش میدهد
یادگیرندۀ برخطonline learnerواژههای مصوب فرهنگستانکسی که ازطریق رسانههای الکترونیکی و بهصورت برخط آموزش میبیند
نظام یادگیری تلفیقیblended learning systemواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نظام آموزشی که ترکیبی از جنبههای مختلف آموزشی برخط و آموزش چهرهبهچهره است