هنرستانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآموزشگاهی که در آنجا فنون هنری از قبیل نقاشی، موسیقی، و امثال آنها تعلیم داده میشود.
مدرسهschoolواژههای مصوب فرهنگستانآموزشگاهی مستقل یا بخشی از یک دانشگاه یا مرکز تحقیقاتی که بهصورت تخصصی به موضوعی خاص یا گروهی از موضوعات مربوط میپردازد
graduatesدیکشنری انگلیسی به فارسیفارغ التحصیلان، فارغ التحصیل، لیسانسیه، فارغالتحصیل شدن، بتدریج تغییر یافتن، درجه بندی کردن، دوره اموزشگاهی را بپایان رساندن