آمرلغتنامه دهخداآمر. [ م ِ ] (ع ص ) فرماینده . فرمانده . کارفرما. صاحب امر. ج ، آمِرین . || (اِ) ششم روز از ایام عجوز یا چهارم روز آن .
امرلغتنامه دهخداامر. [ اَ ] (ع اِ) فرمان . (منتهی الارب ) (کشاف اصطلاحات الفنون ) (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ترتیب عادل ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء). حکم . (غی
پاجوشفرهنگ انتشارات معین(اِمر.) نهال نازک و باریکی که در پای بعضی از درختان می روید، و از آن ها برای ازدیاد درختان استفاده می کنند.