الیسعلغتنامه دهخداالیسع. [ اَل ْ ی َ س َ ] (اِخ ) الیشع. از پیامبران بنی اسرائیل ، شاگرد و جانشین الیاس و پسر شافاط ساکن آبل محوله بود. (قاموس کتاب مقدس ). در کشف الاسرار (ج 3 ص
الیساواژهنامه آزادنام بانی و ملکۀ افسانه ای کارتاژ که دختر شاه صور بود؛ دیدو (رک. دهخدا). نامی است برای دختران.
الیسافرهنگ نامها(تلفظ: alisā) (= دیدو) ( در اعلام) بانی و ملکهی افسانهای کارتاژ [از سرزمینهای شمالی افریقا که جمعی از مهاجر نشینان فنیقیه بنا نهادند . (در حدود 880 ق.م)] که
الیاءلغتنامه دهخداالیاء. [ اَل ْ ] (ع ص ) مؤنث اَلیان ، بمعنی بزرگ سرین و دنبه آور و بزرگ دنبه . ج ، اَلایا. (از اقرب الموارد).
الیالغتنامه دهخداالیا. [ اَل ْ ] (یونانی ،اِ) به یونانی خطمی صحرایی را گویند و بعربی شحم المرج خوانند. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (از آنندراج ).
الیالغتنامه دهخداالیا. [ اِ ] (اِخ ) الیاء. ایلیاء. نام قدس (بیت المقدس ) در زمان حکومت صلیبیان . در برخی از تواریخ عرب نیز این نام آمده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). رجوع
یساریلغتنامه دهخدایساری . [ ی َ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب است به یسار و آن نام قومی از عرب بوده در سرزمین سماوه که آنان را آل یسار می نامیدند. (از لباب الانساب ).
یساقلغتنامه دهخدایساق . [ ی َ ] (ترکی ، اِ) جنگ . (غیاث ) (از آنندراج ) : خفتان و زره ز تیغ و تیرش دل کسب نکرد در یساقت . نورالدین ظهوری (از آنندراج ). || سیاست . || فسق . (سنگل
دیدولغتنامه دهخدادیدو. [ دُ ] (اِخ ) بانی و ملکه ٔ افسانه ای کارتاژ.دختر شاه صور بود و گویند الیسا نام داشت . شوهرش بدست برادرش پوگمالیون که بجای پدر بسلطنت صور نشست بقتل رسید.