الپرةلغتنامه دهخداالپرة. [ اَ پ َ رَ ] (اِخ ) از محلات جزء دهستان تنکابن . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 107) (ترجمه ٔ سفرنامه ص 145).
الگوی پروازflight patternواژههای مصوب فرهنگستانطرح پروازی که در برداشت هوامغناطیسی یا هر کاوش ژئوفیزیکی هوابُرد به کار میرود
الپرةلغتنامه دهخداالپرة. [ اَ پ َ رَ ] (اِخ ) از محلات جزء دهستان تنکابن . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 107) (ترجمه ٔ سفرنامه ص 145).
نجملغتنامه دهخدانجم . [ ن َ ] (اِخ ) (الَ ...) پروین . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98) (السامی ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). ثریا. (غیاث اللغات ) (المنجد) (السامی ). نامی است خ
فریبکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط بکار، محیل، حیلهگر، آبزیرکاه، دغل، شیاد، نادرست، زیرک همهفن-حریف، بازیگر مکار، حقهباز، مردمفریب، مردمرنگکن، مکاره، پُرفریب، خائن چموش
باقیلغتنامه دهخداباقی . (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر بقاء است و بقاء ثبات شی ٔ است بحال و صورت نخست ، برابر آن فناء است . (از تاج العروس ). آنکه دارای دوام و ثبات باشد. (از اقرب الم