آلرلغتنامه دهخداآلر. [ ل َ ] (اِ) سرین . آلست . آرست : بیکی گرم تپانچه که بر آن آلر تو بزدم جنگ چه سازی چه کنی بانگ و ژغار؟ ابوالمثل بخاری .بینی آن جزبن اندام تو و آلر توجان من
الرلغتنامه دهخداالر. [ اَ لِف ْ لام ْ را ] (اِخ ) یعنی انا اﷲ اری ؛ منم خدای که می بینم . (ترجمان علامه تهذیب عادل ). یعنی انا اﷲ الرؤف . (ناظم الاطباء). در آغاز سوره های دهم
الرلغتنامه دهخداالر. [ اَل ْ ل َ] (اِ) سرین . (صحاح الفرس ). در همین فرهنگ بفتح الف و تشدید لام و فتح آن ضبط شده است ولی شعوری در فرهنگ خود از بحرالغرائب حلیمی بفتح الف و ضم لا
الرلغتنامه دهخداالر. [ اُ ل ِ ] (اِخ ) لئونار (1707 - 1783 م .). عالم ریاضی دان سویسی متولد به بال . وی با اکتشافات گرانبهای خود آنالیز و مکانیک استدلالی را توسعه داده است . در
پالمارلالغتنامه دهخداپالمارلا. [ رُ ] (اِخ ) جزیره ای است کوچک در دریای تیره نین واقع در جنوب ایتالیا در جهت غربی پونچه . (از قاموس الاعلام ترکی ).
الرحیللغتنامه دهخداالرحیل . [ اَرْ رَ ] (ع مص )حرکت کردن . کوچ کردن . رجوع به رحیل شود. || (صوت ) اعلام حرکت . ندا زدن برای حرکت : بخندید و گفت الرحیل ای گروه که صبح مرا سر برآمد
الرئیسلغتنامه دهخداالرئیس .[ اَرْ رَ ] (اِخ ) لقب ابوعلی سینا. رجوع به تتمة صوان الحکمة ص 43 و ابوعلی سینا در این لغت نامه شود.
الرحمنلغتنامه دهخداالرحمن . [ اَرْ رَ ما ] (اِخ ) سوره ٔ پنجاه و پنجمین از قرآن ، مدنی است و هفتاد و هشت آیه دارد. پس از سوره ٔ قمر و پیش از سوره ٔ واقعه آمده است : پس از الحمد و