الاَّنلغتنامه دهخداالاَّن . [ اَل ْ آ ] (ع ق ) اکنون . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). آنفاً. (مهذب الاسماء) (ربنجنی ). کنون . اینک . آنفاً. رجوع به آن شود.
باب الابوابلغتنامه دهخداباب الابواب . [ بُل ْ اَب ْ ] (اِخ ) جغرافیون عرب این نام را بشهر دربند واقع در دامنه های جبال قفقاز و ساحل غربی بحر خزر اطلاق نمایند و آنرا «الباب » نیز گویند.
قره بلاغلغتنامه دهخداقره بلاغ . [ ق َ رَ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان آلان براغوش بخش آلان براغوش شهرستان سراب واقع در 27 هزارگزی شمال خاوری مهربان و 21 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به سراب .
قزلجه ساداتلغتنامه دهخداقزلجه سادات . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان آلان براغوش شهرستان سراب واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری مهربان و 16 هزارگزی شوسه ٔ سراب . موقع جغرافیایی آن کو
پل شادروانلغتنامه دهخداپل شادروان .[ پ ُ ل ِ ؟ ] (اِخ ) پل شوشتر. در مرآت البلدان ناصری (ماده ٔ تستر) آمده است : (شادروان در لغت سراپرده و فرش منقوش و بساط گرانمایه را گویند و چون زمی
لگزیلغتنامه دهخدالگزی . [ ل َ ] (اِخ ) نام قومی در قفقاز. لزگی . || نام کوهی مسکن قوم لگزی . طرف غربش که به جبال گرجستان پیوسته است (غرب جبال البرز) کوه لگزی خوانند. (نزهةالقلوب