آغوشیدنلغتنامه دهخداآغوشیدن . [ دَ ] (مص ) در بغل گرفتن . در بر کشیدن . (برهان ). || بغل . خیس کردن . (شعوری از اسدی ).
آگوشیدنلغتنامه دهخداآگوشیدن . [ دَ ] (مص ) در آغوش گرفتن . در بغل گرفتن . || در بیت ذیل سوزنی اگر تصحیفی راه نیافته باشد آگوشیدن به معنی بستن آمده است : در شادیت گشاده ست و در غم ب
آگوشیدنلغتنامه دهخداآگوشیدن . [ دَ ] (مص ) در آغوش گرفتن . در بغل گرفتن . || در بیت ذیل سوزنی اگر تصحیفی راه نیافته باشد آگوشیدن به معنی بستن آمده است : در شادیت گشاده ست و در غم ب