آشیانهفرهنگ انتشارات معین(نِ) [ په . ] ( اِ.)= آشیان : 1 - لانة حیوانات . 2 - خانه . 3 - طبقه ، مرتبه . 4 - سقف ، آسمانه .
زنار بستنلغتنامه دهخدازنار بستن . [ زُن ْ نا ب َ ت َ ] (مص مرکب ) بستن زنار بر کمر. (از فرهنگ فارسی معین ). معروف . (آنندراج ). زنار پوشیدن : وآنکه زنار برنمی بنددهمچو من روز و شب به
تعشیشلغتنامه دهخداتعشیش .[ ت َ ] (ع مص ) اندک برگ و باریک ساق شدن خرمابن . (تاج المصادر بیهقی ). کم شاخ و باریک تنه گردیدن درخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
چیدنلغتنامه دهخداچیدن . [ دَ ] (مص )آراستن و ترتیب دادن . (آنندراج ). با ترتیب نهادن مثل چیدن غذا بر سفره (فرهنگ نظام ). به سامان نهادن چیزها. به نظم و ترتیب نهادن چیزها در جایی
عقابینلغتنامه دهخداعقابین . [ ع ُ ب َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ عقاب (در حال نصب و جر، و در تداول فارسی رعایت این قاعده نشود). عقابان . || دو چوب است که پوست را میان آن کشند. (از لسان العر
نسقلغتنامه دهخدانسق . [ن َ س َ ] (ع اِ) روش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از بهار عجم ). قاعده . (آنندراج ) (از بهار عجم ). دستور. (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). رسم . روش . طری