آشکارساز بیهنجاری مغناطیسیmagnetic anomaly detectorواژههای مصوب فرهنگستان[ژئوفیزیک] مغناطیسسنج نصبشده بر روی هواگرد برای آشکارسازی تغییرهای کوچک در میدان مغناطیسی زمین [فیزیک] مغناطیسسنج حساسی که تغییرات اندک میدان مغناطیسی زمین ر
آشکارسازلغتنامه دهخداآشکارساز. [ ش ْ / ش ِ ] (اِمرکب ) اسبابی که وجود جریانهای برق مغناطیسی را ظاهر میسازد. (فرهنگستان ).
آشکارسازفرهنگ انتشارات معین(ش ِ) (اِفا. اِمر.) اسبابی که وجود جریان های برق مغناطیسی را ظاهر می سازد.
آشکارسازفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدستگاهی برای نمایان کردن چیزهای نامرئی بهوسیلۀ آثار آنها؛ آشکارسازنده؛ هویداکننده.
آشکارساز انتهای قطارend-of-train detector, EOT detectorواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گیرنده که ازطریق آشکارسازی نشانکهای دستگاه انتهای قطار لوکوموتیوران را از پیوستگی واگنهای قطار مطمئن میسازد
آشکارساز پرتوِ گاماgamma-ray detectorواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای برای آشکارسازی و اندازهگیری پرتوهای گامای ناشی از چشمههای متمرکز