آشکارسازیلغتنامه دهخداآشکارسازی . [ ش ْ / ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل آشکار ساختن جریانهای برق مغناطیسی . (فرهنگستان ).
آشکار سازیدیکشنری فارسی به انگلیسیdemonstration, disclosure, disinterment, exposé, manifestation, revelation, unveiling
آشکارسازی آکوستیکیacoustic detectionواژههای مصوب فرهنگستانتشکیل تصویر جسم با استفاده از بازتاب امواج آکوستیکی از آن
آشکارسازی آکوستیکی ذرهacoustic particle detectionواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای آشکارسازی ذره که در آن وجود ذره با بازتاب امواج آکوستیکی خاصی از آن مشخص میشود
آشکارسازی فضاخالیholiday detectionواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای ارزیابی سامانۀ پوششی با استفاده از یک دستگاه که بین محیط خارجی پوشش و زیرآیند (substrate) رسانا اختلاف پتانسیل ایجاد میکند
آشکارسازی لبهedge detectionواژههای مصوب فرهنگستانتعیین وجود و آشکارسازی شکل و موقعیت لبۀ عارضه در یک تصویر
آزمون آشکارسازی تُردشembrittlement-detector testواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آزمون خوردگی شتابیافته برای تعیین میزان تردکنندگی آب در دیگهای بخار
اتاقک جرقة تصویرگیرprojection spark chamberواژههای مصوب فرهنگستانآشکارسازی با آرایهای از میدانهای الکتریکی و مغناطیسی که مسیر ذره را در راستای عمود بر میدان الکتریکی نشان میدهد متـ . اتاقک تصویر projection chamber