اشوربانیپاللغتنامه دهخدااشوربانیپال . [ اَ ] (اِخ ) آشور بانیپال . یکی از سلاطین دومین سلسله ٔ پادشاهان آشور بود که قصری در کاله بنیاد نهاد و مستر لایرد دو در آنرا معلوم کرد. (از قاموس
آشورلغتنامه دهخداآشور. (نف مرخم ) در کلمات مرکبه مثل دویت آشور و تنورآشور، مخفف آشورنده است ، یعنی بهم زننده .
اشورلغتنامه دهخدااشور. [ اَش ْ شو ] (اِخ ) از کشورهای باستان بود که سراسر بلاد دجله ٔ میانه را فرامیگرفت و بنام یکی از الهه های آن کشور ونخستین پایتخت آن خوانده میشد. مردم آن هم
ناتانلغتنامه دهخداناتان .(اِخ ) نام پادشاه نبطی هاست که در اواخر قرن هفتم پیش از میلاد میزیسته و بنقل کتیبه های آشوری به دست آشور بانی پال مغلوب شده . رجوع به تاریخ اسلام ص 15 شو
اسوربانیپاللغتنامه دهخدااسوربانیپال . [ اَ ] (اِخ ) آشوربانی پال . رجوع به آسوربانی پال و یشتها تألیف پورداود ج 1 ص 79 و فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 141 شود.
اشورلغتنامه دهخدااشور. [ اَش ْ شو ] (اِخ ) از کشورهای باستان بود که سراسر بلاد دجله ٔ میانه را فرامیگرفت و بنام یکی از الهه های آن کشور ونخستین پایتخت آن خوانده میشد. مردم آن هم
ته اومانلغتنامه دهخداته اومان . [ ت ِ ] (اِخ ) پادشاه شوش در سال 645 ق . م . که درآن سال آشوربانیپال پادشاه آشور به شوش حمله کرد و ته اومان را مغلوب و مقتول ساخت و سراسر این کشور را
عیلاملغتنامه دهخداعیلام . (اِخ ) کشوری بود در قدیم شامل خوزستان ، لرستان (پشتکوه ) و کوههای بختیاری کنونی . حدود این کشور از مغرب رود دجله از مشرق قسمتی از پارس ،از شمال راه بابل