۱. آشفته شدن.
۲. پریشان شدن؛ شوریده شدن؛ اضطراب.
۳. از حالت طبیعی خارج شدن امور؛ از بین رفتن سامان کارها.
۴. [قدیمی] خشمگین شدن.
آشوببهپاکردن، برآشفتن، بههیجانآمدن، پریشانشدن، خشمگینشدن، شوریدن، متلاطمشدن، مشوششدن، ناراحتشدن
agitate, disarrange, entangle, unsettle