ثفاللغتنامه دهخداثفال . [ ث َ ] (ع اِ) سنگ زیرین آسیا. || ابریق . || سفره ای که زیر دستاس باز افکنند. آسیاروب . ج ، أثفلة.
چراغ آسیالغتنامه دهخداچراغ آسیا. [ چ َ / چ ِ غ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغی که بر آسیای کلان مثل آسیای آب و خراس روشن کنند تا بروشنائی آن کاری که در آسیابانی باید کرد،خاطرخواه
خراسلغتنامه دهخداخراس . [ خ َ] (اِ مرکب ) آسیای بزرگی را گویند که آنرا با چارپاگردانند نه با آب . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). آسیای بزرگ که به خر وستورش گردانند. (از شرفن
آسیالغتنامه دهخداآسیا. (اِ) دستگاهی خرد کردن و آرد کردن حبوب یا گچ و آهک و مانند آن ، یا گرفتن روغن و شیره ٔ نبات و جز آن را. رحی . طاحونه . آس .آسیاو. این کلمه بر همه ٔ انواع ا